یادنامه تربیت معلم شهید بهشتی مشهد

یادنامه دانشجویان رشته پرورشی تربیت معلم شهید بهشتی مشهد سالهای 70-72

۵ مطلب در مهر ۱۳۹۴ ثبت شده است



نیمه شب برای تهجد به نماز خانه مرکز وارد شدم. آن موقع نماز خانه ، همین سالنی بود که پس از تعمیرات ،مرکز همایشهای ابن هیثم نام گرفته است.
صدای ضجه و گریه ای در نماز خانه بلند بود که عاشقانه با خدا مناجات می کرد.اما هرچه به اطراف نگاه کردم کسی دیده نمی شد. تعجبم بیشتر شد و برای یافتن صاحب صدا به هر طرف می رفتم . خوب که دقت کردم متوجه شدم صدا از نزدیکی تریبون می آید. جلو رفتم و دانشجویی را دیده که داخل تریبون رفته و برای اینکه دیده نشود ، عاشقانه با خدا خلوت کرده است.
این خاطره را استاد ، حجه الاسلام محمدحسین زنگنه ( مدرس دروس معارف تربیت معلم ) در یکی از کلاسها برایمان بیان کردند.
  • حسین توکلی

یکی از مکانهای مورد علاقه بچه ها سالن بسیار بزرگی بود که در ضلع شمالی مرکز و جنب دانشگاه فردوسی قرار داشت و صبحانه ، ناهار و شام در آنجا توزیع و صرف می شد.( البته الان تغییر کاربری داده و بعنوان کارگاه از آن استفاده می شود. )

وقتی در این سالن باز می شد ، دانشجویان به سرعت خود را به صف توزیع غذا می رساندند. گاهی وقتها هم که توزیع غذا به تأخیر می افتاد ، بچه ها با زدن قاشق ها به دیس خالی اعتراض خود را اعلام می کردند که بدلیل تعدد افراد ، صدا و موسیقی! خاصی در سالن ایجاد می کرد.

با بلند شدن ذکر صلوات ، همه متوجه شروع توزیع غذا می شدند . دانشجویان با ارائه کارت مخصوص غذای خود را تحویل گرفته و برای خوردن آن، سر میزهای سالن مستقر می شدند. روزهایی که غذای با کیفیت تری توزیع می شد ( مثلاً چلو مرغ ) برخی در تلاش بودند که یک پرس اضافی بگیرند که عده معدودی با مهارت خاص موفق هم می شدند.

مدیریت بخشی از امور سلف سرویس نظیر علامت زدن کارت های غذایی ، توزیع نان ، نظافت و ... به عهده دانشجویان بود که طبق برنامه ای مدون هر روز از یک خوابگاه تعیین می شدند و بدلیل کثرت دانشجویان ، در طول سال یکی دوبار بیشتر نوبت هر نفر برای همکاری با سلف نمی شد.


  • حسین توکلی

استاد حاج شیخ محمد طاهریان را خیلی از فارغ التحصیلان مرکز تربیت معلم شهید بهشتی مشهد و فرهنگیان خراسان می شناسند. چهره ای باوقار و صمیمی که به حق می توان او را استاد اخلاق و معرفت نامید.

وی در بیش از سه دهه فعالیت علمی و تدریس ، با اخلاق و منش اسلامی خود ، شاگردان فراوانی را تربیت کرد.تدریس در مراکز تربیت معلم در دهه های گذشته ، پردیس های مختلف دانشگاه فرهنگیان و دانشگاه های فردوسی و علوم پزشکی مشهد ، بیش از 10 سال تصدی معاونت پرورشی آموزش و پرورش خراسان بزرگ و ریاست سازمان دانش آموزی استان، از دیگر فعالیت ها وسمت های آن مرحوم می باشد.

بنده این توفیق را داشتم که در عید نوروز 93 میزبان ایشان باشم و از سجایای اخلاقی و منش اسلامی استاد استفاده های فراوان بردم. مباحث تربیتی این استاد فرهیخته در کسوت معاونت پرورشی آموزش و پرورش خراسان بزرگ و همچنین مباحث معرفتی ایشان در تربیت معلم ، بسیار تأثیر گذار بود.

این استاد ارزنده ، سالهای آخر عمر را با کسالت جسمانی سپری و متاسفانه در بهمن سال 93 به رحمت ایزدی پیوست. ایشان در قطعه 15 بهشت رضا و در جوار عالم اخلاق، میرزا جواد آقا تهرانی و شهدای وحدت به خاک سپرده شد. روحش شاد

  • حسین توکلی
خوابگاه 22 بهمن که در جنب مسجد شهید تدین قرار داشت ، محل استقرار دانشجویان رشته امور پرورشی بود. این مرکز از حال و هوای خاصی برخوردار بود و دانشجویان از مناطق و شهرستانهای مختلف استان پهناور خراسان و از فرهنگ های متعدد در آن حضور داشتند. این خوابگاه در 2 طبقه و دارای  اتاق های مختلف بود. هر اتاق عنوانی داشت که معمولاً اسامی نواب خاص امام زمان (عج) و سایر بزرگان و صحابه بود.
بچه ها اول صبح با صدای اذان از خواب بیدار می شدند و برخی برای اقامه نماز جماعت به مسجد شهید تدین شتافته و برخی نیز در نمازخانه خوابگاه نماز می خواندند. ساعت 6 صبح با اعلام سرپرستی ( آقایان محمد توکلی و حسین حیدری ) جهت صرف صبحانه به سلف سرویس می رفتیم.
دانشجویان قبل از عزیمت به کلاسها ملزم به نظافت اتاق و جمع و جور کردن وسایل و مرتب کردن تخت خواب خود بودند.همه روزه وضعیت نظافت و زیبایی اتاقها توسط سرپرست ساختمان ارزشیابی و نتایج آن در تابلو اعلانات نصب می شد.
بدلیل نزدیکی ساختمان آموزشی و خوابگاه ، بچه ها در زنگ تفریح معمولا به خوابگاه می آمدند و با نوشیدن چای ، انرژی بیشتری می گرفتند.
فضای حاکم در خوابگاهها بسیار صمیمی و دوستانه بود و بچه ها فارغ از هر مشکل و گرفتاری و درگیر زن و فرزند و زندگی بودن ، در تعامل و همکاری بودند. اگر گاهی اختلاف و سوء تفاهمی هم پیش می آمد ، خیلی زود برطرف می شد و آنچه حاکم بود ، فضایی دوستانه بود.
در طبقه دوم ساختمان نمازخانه ای کوچک وجود داشت که یک دستگاه تلویزیون رنگی! ( آن زمان همه تلویزیونها رنگی نبود)  در آنجا وجود داشت و هنگام پخش برخی برنامه های خاص ، نظیر مسابقات فوتبال ، برخی سریالهای تلویزیون ( جنگجویان کوهستان و ... ) غوغایی برپا بود و بچه ها در ازدهام جمعیت ( نشسته یا ایستاده ) به تماشا می نشستند. اگر اتفاق خاصی در برنامه تلویزیونی می افتاد ، مثلاً فلان تیم فوتبال گلی می زد ، صدای سوت و تشویق بچه ها ساختمان را به لرزه در می آورد.
آن روزها خبری از موبایل نبود و خانواده ها در شهرستانهای مختلف از طریق تلفن خوابگاه با فرزندانشان در تماس بودند. اعلام اسم یک نفر از طریق بلندگو برای مکالمه تلفنی همان و دویدن با سرعت باد به طرف سرپرستی همان!
  • حسین توکلی

آن سالها نتایج کنکور سراسری طی وی‍ژه نامه ای بصورت مکتوب منتشر می شد. وقتی با شوق و اشتیاق فراوان ( و البته دلهره ) کد قبولی خودم را مشاهده کردم ، برایم مشخص نبود که کجا پذیرفته شدم. با مراجعه به دفترچه راهنما و تطبیق کد قبولی ، متوجه توفیق بزرگی بود که نصیبم شده بود و سرنوشت آینده کاری مرا رقم می زد. آری قیولی در تربیت معلم و ورود به جرگه معلمی ، آن هم در رشته امور پرورشی.

مراحل ثبت نام ، یکی پس از دیگری طی شد و به مرکزی قدم گذاشتیم که بزرگترین مرکز از نوع خود در کشور بود. مرکز تربیت معلم شهید بهشتی مشهد مقدس با حدود 1700 دانشجو معلم.

در این وب سایت تلاش می نمایم بخشی از خاطرات بجا مانده از آن روزها را بازگو کنم.

از دوستان عزیز همدوره ای درخواست می کنم با ارسال خاطرات و تصاویر خود از آن دوران ، به غنای هرچه بیشتر این پایگاه کمک نمایند.

ارسال عکسها و مطالب متنی ( بویژه خاطرات ) از طریق ایمیل زیر ممکن می باشد:

hosintavakkoli@gmail.com


  • حسین توکلی